نقاشی
نَقاشی، نگارگری یا رسم، فرایندی است که طی آن رنگ، رنگدانه یا رنگ نقاشی بر روی یک سطح مسطح مانند کاغذ یا بوم یا دیوار یا چوب ایجاد نقش میکند و اثری خلق میشود. فردی که این فرایند توسط او انجام میگیرد نقاش نام دارد، بهخصوص زمانی که نقاشی حرفهٔ شخص باشد.
نقاشی یکی از رشتههای اصلی هنرهای تجسمی است و قدمت آن کهنتر از زبان نوشتاری میباشد. برخی از پژوهشگران معتقدند اولین نقاشیهای یافت شده در غارها حاکی از آن است که انسانهای اولیه با کشیدن نقش حیوانات و شکارشان به نوعی خود را آمادهٔ نبرد با آنها میکردهاند.
قدیمیترین نقاشیها در جهان که متعلق به حدود ۳۲۰۰۰ هزار سال پیش میباشد، در گروته شاوه فرانسه قرار دارد. این نقاشیها که با استفاده از افرای قرمز و رنگدانه سیاه، حکاکی و رنگ شدهاند، تصاویری از اسبها، کرگدنها، شیرها، بوفالوها و ماموتها را نشان میدهند. اینها نمونههایی از نقاشی در غار هستند که در اغلب نقاط جهان وجود دارند.
بسیاری از آثار شناخته شده و مشهور هنری امروزی، مانند مونالیزا، شب پرستاره، دختری با گوشواره مروارید و تولد ونوس نقاشیهای برجستهای هستند که در سراسر جهان از آنها الگو برداری شدهاست. هرچند اختلاف نظرهای جزئی در مورد کاملاً هنری بودن آثاری که به روشهای غیر سنتی و با روشهای غیر از شیوههای کلاسیک خلق میشوند وجود دارد اما از لحاظ مفهومی، هنرمندانی که از صدا، نور، آتشبازی، چاپگرهای جوهرافشان، پیکسلهای صفحه نمایشگر و پاستل یا مواد دیگر برای خلق اثرشان استفاده میکنند، با کسانی که مواد سنتی و رنگهای آمیخته با زرده تخم مرغ را بکار میبرند، یکسان هستند. در نتیجه به اغلب کارهای هنری از این دست نقاشی گفته میشود.
در قیاس با نقاشی، طراحی، سلسله عملیات ایجاد یک سری اثر و نشانه با استفاده از فشار آوردن یا حرکت ابزاری بر روی یک سطح است.
تاریخچه
تا سال ۲۰۱۸ اعتقاد بر این بود که قدیمیترین نقاشیهای شناخته شده حدود ۳۲۰۰۰ سال قدمت دارند، در Grotte Chauvet در فرانسه. آنها با استفاده از رنگ قرمز و رنگدانههای قرمز حکاکی و نقاشی شدهاند و اسبها، کرگدن، شیرها، بوفالو، ماموت، طرحهای انتزاعی و شکلهای جزئی انسان را نشان میدهند. سپس نقاشیهای غار در اندونزی در غار Lubang Jeriji Saléh پیدا شد که گمان میرود قدمت آن ۴۰ هزار سال باشد. با این حال، اولین شواهد مربوط به عمل نقاشی در دو پناهگاه سنگ در Arnhem Land، در شمال استرالیا کشف شدهاست. در پایینترین لایه مواد در این سایتها، تکههای اکر استفاده شده وجود دارد که قدمت آنها ۶۰ هزار سال است. باستان شناسان همچنین قطعه ای از نقاشی سنگ را در یک پناهگاه سنگ آهک در منطقه کیمبرلی در شمال غربی استرالیا که قدمت آن ۴۰ هزار سال است، پیدا کردهاند.[۲] نمونههایی از نقاشی غارها در سراسر جهان وجود دارد – در ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، پرتغال، چین، استرالیا، مکزیک،[۳] و غیره. در فرهنگهای غربی، نقاشی رنگ روغن و نقاشی با آبرنگ دارای سبک و مضمون سنتی غنی و پیچیدهاست. در شرق، جوهر و جوهر رنگی از لحاظ تاریخی، با سنتهای به همان اندازه غنی و پیچیده ، انتخاب رسانه را غالب میکردند.
اختراع عکاسی تأثیر عمده ای در نقاشی داشت. در دهههای پس از تولید اولین عکس در سال ۱۸۲۹، فرایندهای عکاسی بهبود یافته و بهطور گستردهتری مورد استفاده قرار گرفتند، و نقاشی را از بسیاری از اهداف تاریخی خود برای تهیه یک ثبت دقیق از جهان قابل مشاهده محروم کرد. مجموعه ای از جنبشهای هنری در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن ۲۰ – به ویژه امپرسیونیسم، پسامپرسیونیسم، فاویسم، اکسپرسیونیسم، کوبیسم و دادائیسم – دیدگاه رنسانس در مورد جهان را به چالش کشیدند. با این وجود نقاشی شرقی و آفریقایی تاریخ طولانی سبک سازی را ادامه میدهد و همزمان دچار تحول معادل نمیشود.
هنر مدرن و معاصر از ارزش تاریخی صنعت و مستندات به نفع مفهوم فاصله گرفتهاست. این امر اکثریت نقاشان زنده را از ادامه کار نقاشی یا بهطور کلی یا بخشی از کارهایشان منصرف نکردهاست. نشاط و تطبیق پذیری نقاشی در قرن بیست و یکم “اعلامیه”های قبلی مرگ آن را نقض میکند. در دورانی که با ایده کثرت گرایی مشخص میشود، هیچ توافقی دربارهٔ سبک نماینده عصر وجود ندارد. هنرمندان همچنان کارهای هنری مهم را در طیف گستردهای از سبکها و طبعهای زیبایی شناسانه میسازند – قضاوت دربارهٔ شایستگیهای آنها به عهده عموم مردم و بازار است.
رنگ
رنگ، متشکل از رنگ، اشباع و ارزش، که بر روی یک سطح پراکنده شدهاست، جوهر نقاشی است، درست همانطور که مضراب و ریتم ذات موسیقی است. رنگ بسیار ذهنی است، اما دارای تأثیرات روانشناختی قابل مشاهده است، اگرچه اینها میتوانند از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت باشند. رنگ سیاه در غرب با عزاداری همراه است، اما در شرق، سفید است. برخی از نقاشان، نظریه پردازان، نویسندگان و دانشمندان، از جمله گوته، کاندینسکی، و نیوتن، تئوری رنگ خود را نوشتهاند.
علاوه بر این، استفاده از زبان فقط انتزاعی برای یک معادل رنگ است. به عنوان مثال کلمه «قرمز» میتواند طیف گستردهای از تغییرات را از قرمز خالص طیف نور مرئی پوشش دهد. ثبت رسمی از رنگهای مختلف به روشی که در نتهای مختلف موسیقی، مانند F یا C♯ توافق وجود داشته باشد، وجود ندارد. برای یک نقاش، رنگ به سادگی به رنگهای اصلی (اصلی) و مشتق شده (مکمل یا مخلوط) (مانند قرمز، آبی، سبز، قهوه ای و غیره) تقسیم نمیشود.
نقاشان عملاً با رنگدانهها سر و کار دارند، بنابراین “آبی” برای یک نقاش میتواند هر یک از آبیها باشد: آبی فتالوسیانین، آبی پروسی، نیلی، کبالت آبی، اولترا مارین و غیره. به معنای دقیق، معنای روانشناختی و نمادین رنگ، نقاشی نیست. رنگها فقط به زمینه بالقوه و مشتق شده معانی میافزایند و به همین دلیل، درک یک نقاشی بسیار ذهنی است. تشبیه با موسیقی کاملاً واضح است – صدا در موسیقی (مانند نت C) مشابه “نور” در نقاشی، “سایه”های دینامیک و “رنگ آمیزی” همان نقاشی است، زیرا صدای خاص آلات موسیقی در موسیقی است. این عناصر لزوماً ملودی (در موسیقی) از خودشان نیستند. بلکه میتوانند زمینههای مختلفی را به آن اضافه کنند.
هنر مدرن و معاصر از ارزش تاریخی صنعت و مستندات به نفع مفهوم فاصله گرفتهاست. این امر اکثریت نقاشان زنده را از ادامه کار نقاشی یا بهطور کلی یا بخشی از کارهایشان منصرف نکردهاست. نشاط و تطبیق پذیری نقاشی در قرن بیست و یکم “اعلامیه”های قبلی مرگ آن را نقض میکند. در دورانی که با ایده کثرت گرایی مشخص میشود، هیچ توافقی دربارهٔ سبک نماینده عصر وجود ندارد. هنرمندان همچنان کارهای هنری مهم را در طیف گستردهای از سبکها و طبعهای زیبایی شناسانه میسازند – قضاوت دربارهٔ شایستگیهای آنها به عهده عموم مردم و بازار است.
عناصر غیر سنتی
هنرمندان مدرن عمل نقاشی را بهطور قابل ملاحظه ای گسترش دادهاند، به عنوان مثال، کلاژ را که با کوبیسم آغاز شده و به معنای دقیق آن نقاشی نیست، شامل میشود. برخی از نقاشان مدرن از مواد مختلفی مانند فلز، پلاستیک، شن، سیمان، کاه، برگ یا چوب برای بافت خود استفاده میکنند. نمونههایی از این دست آثار ژان دوبافت و آنسلم کیفر است. جامعه هنرمندان در حال رشد هستند که با استفاده از برنامههایی مانند فتوشاپ و بسیاری برنامههای دیگر، از رایانه برای «رنگ» کردن رنگ «بوم» دیجیتال استفاده میکنند. در صورت لزوم میتوان این تصاویر را بر روی بوم سنتی چاپ کرد.
چند هزار سال پیش یکی از اجداد ما متوجه شد که میتواند روی دیواره ی غاری که در آن می زیست تصویر چند گاو و بز وحشی را نقاشی کند. دیری نپایید که دریافت میتواند پیکره ی همان گاو و بزها را بر دیواره ی غار حکاکی کند. مدتی طول کشید تا به آن حیوانات دست یافت و از پوست آنها زیراندازی ساخت که فرش زیر پایش شد و از پشم آنها تن پوشی بافت که پر از نقش و رنگ بود.
زمان گذشت. فهمید میتواند از خاک، سفالینه ها و ظروفی بسازد که در آنها آب و غذا حمل کند، روی سفالینه ها نقش کشید و طرح زد.
خط اختراع شد. دریافت اگر حروف را کمی با ظرافت پیچ و تاب دهد زیباتر و دلنشین تر میشود.
فهمید میتواند چوب را خراطی کند و کاسه و ظرف بسازد، بشقاب و خمره بسازد.
فلز را کشف کرد. چاقو ساخت، نیزه ساخت، جام و ساغر ساخت. ریتون هایی ساخت که نقش شیر و قوچ و گاو بر بدنه ی آنها آفریده بود.
نی را ساخت و تنهایی خود را در آن دمید. با سازهای کوبه ای به رقص و آواز پرداخت.
آنچه تاریخ گواهی میدهد بشر از زمانی که زیستن ابتدایی را آغاز نموده، وجودش با هنر و صنایع دست ساز آمیخته بوده و دست سازه هایش بخشی از زندگی او بوده است.
گاهی این هنر دستی، جزء وسایل روزمره اش می شده، گاه حاصل زیبایی شناسی اش، و گاه روند تکاملی و کمال طلبی اش.
گاهی تکه سنگی زیبا نماد وفاداری و گردن آویز دو معشوقه میشد، گاهی مهره های چوبی، دست ساز مادری بود که بر گردن کودکش آویخته میشد.
گاهی با خلاقیت ابزاری می ساخت که مایه ی فخرفروشی به سایر اقوام میشد و گاهی این دست سازها تجلی گر فرهنگ و بینش یک قوم میشد.
گاهی با تابلوی نقاشی وارد مذهب میشد تا تصویرگر بهشت جاویدان باشد، و گاه نماد جنگ و قدرت طلبی و گاه هدیه ای برای صلح و دوستی.
گاه گیوه ای پاپوش رعیتی میشد و گاه در قاموس تاج شاهی رخ می نمود.
گاه فرش میشد و طبیعت را به زیر پای آدمی می کشاند و گاه عرش میشد و بر گنبدها و نگاره ها و مناره ها سر به آسمان می افروخت.
هنر و صنایع دستی چیزی است که از ابتدای تمدن بشر با او همراه بوده و با ذات وجودی او عجین شده است. از این روست که با آنکه ما وارد عصر ماشین و تکثیر و مونتاژ شده ایم، وقتی به هنرهای دستی و هنرهای تجسمی دست می یازیم، حس آرامبخش و لذتبخشی به ما انتقال میدهد و انعکاسی از وجود خویش را در بخشی از این آثار هنری می یابیم. زیرا ما را به خاستگاه اولیه امان، که همان “طبیعت” است بازمیگرداند و احساس هایی که نسل به نسل و سینه به سینه در وجودمان ریشه دوانده را برمی انگیزاند.
.
سیر تکامل نقاشی ایران
پژوهش و مطالعه درمورد نقاشی ایرانی از اوایل سده ی بیستم آغاز شد. نقاشی ایرانی شامل آثار متنوعی از دوران پیشاتاریخی تا سده های اخیر است که با توجه به مضمون های گوناگون خلق شده اند.
آثار نقاشی ایرانی در دوران پیشاتاریخی بیشتر جنبه ی اعتقادی و تزئینی داشتند اما به مرور زمان در طی دوران های بعدی مضمون های حماسی، عرفانی، اخلاقی، تغزلی، اعتقادی و مذهبی به آثار نقاشی راه یافت.
باتوجه به وجود تنوع قومی و نژادی، تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی و همچنین اثرپذیری از دیگر کشورها و ملیت ها، نقاشی ایرانی دارای ماهیت و خصلت مخصوص به خود است که در تمامی دوران ها آن را حفظ کرده و باعث ایجاد تمایز هنر و نقاشی ایرانی با دیگر هنرهای جهان شده است.
پژوهشگران براین باورند که نقاشی های ایرانی بر اساس الگو و معیار مشخص و مشترکی خلق شده اند که در طی دوران های متعدد این روند تداوم داشته است.
هنگامی که صحبت از نقاشی ایرانی میشود اولین چیزی که به ذهن میرسد مینیاتور است که مشهورترین نمونه هنر تصویری ایران است که به کار بردن اصطلاح ” نگارگری ” برای آن صحیح است. نقاشی ایرانی فقط محدود به نگارگری نمیشود بلکه در عرصه های مختلف شاهد آثار متعددی هستیم که از نمونه آنها میتوان به صخره نگاری ها، نقش برجسته ها، نقوش روی سفالینه ها، مفرغ ها و مهرها همچنین نقاشی دیواری اشاره کرد.
هنرمندان ایرانی در سده های گذشته در بسیاری از آثار خود تمایل و گرایشی به تقلید محض و دقیق از آنچه که در پیرامونشان هست را نداشتند و 2 بعدی بودن عناصر از ویژگی های بنیادی نقاشی ایرانی محسوب میشود.
آنها با استفاده از خطوط ساده و رنگ های خالص، عناصر و نقوش را به طور قابل قبول و متقاعده کننده به تصویر می کشیدند و همچنین از چکیده نگاری، نمادپردازی و آذینگری در خلق آثار بهره می بردند.
پژوهشگران باتوجه به تحولات هنری و ویژگی های سبک شناختی تاریخ نقاشی ایران را به چهار بخش، دوران های کهن، میانه، جدید و معاصر متمایز کرده اند که به اختصار به معرفی آنها می پردازیم.
دوران کهن
هنر دوران نوسنگی
هنر دوران هخامنشی
هنر دوران اشکانی
هنر دوران ساسانی
هنر دوران اموی
هنر دوران سامانی
هنر دوران سلجوقی
هنر دوران نوسنگی
نقاشی دوران کهن ایران از دوران نوسنگی شروع میشود، دورانی طولانی که شامل حکومت های متعددی است که آثار تصویری بسیاری از آنها بر جای مانده و دارای اهمیت تارخی هستند. در ادامه مطلب به طور مختصر به رویدادها و ویژگی های مهم دوران کهن می پردازیم.
– صخره نگاری های کوهدشت لرستان از قدیمی ترین آثار تصویری یافت شده هستند که صحنه ایی از شکار حیوانات به دست انسان را به طرز ساده و ابتدایی نشان می دهد.
– کشف آثاری مانند صخره نگاری، سفالینه های منقوش، مفرغینه و مهرهای حکاکی شده از نواحی گوناگون ایران مانند لرستان، تپه سیلک کاشان، تپه حصار دامغان، که ما را با زندگی مادی و معنوی ساکنان این ناحیه آشنا می کند.